سالها است که همچنان میان «دانشگاهیان» و «حوزویان»، بر سر «علوم انسانی»، اختلاف نظر و تعارض وجود دارد:
الف- از یک طرف، «حوزویان»، مدعیاند که «علوم انسانی فعلی»، اسلامی نیست و باید «علوم انسانی»، «اسلامی» شود.
ب- از طرف دیگر، «دانشگاهیان»، میگویند «علم» نسبت به «دین و عقیده و ایدئولوژی»، بیطرف است و نباید «دین» در «گزارشات علمی»، دخالت کند؛
علاوه بر آنکه در کلمه «علوم انسانی اسلامی»، تناقض است؛
– زیرا «علم»، گزارش از «هستهای محسوس» است (همچون فیزیک و «فلسفه»، گزارش از «هستهای معقول» است همچون وجود خدا، روح.)
– اما «دین»، یک «نوع فرهنگ» است یعنی یک نوع «باید و نبایدهای فرهنگی» است و شرط تقیید چیزی به چیز دیگر، این است که از یک سنخ باشند مثلاً علم را که از «هستهای محسوس»، گزارش میدهد را میتوان به علم فیزیک یا علم شیمی، مقید و محدود کرد یا فلسفه را که از «هستهای معقول»، گزارش میدهد را میتوان به «فلسفه معرفتشناسی» یا «فلسفه ماوراء الطبیعه»، مقید و محدود کرد همچنانکه طول و عرض را که با متر، اندازه میگیرند و یا با یارد و امثال آن، اندازه میگیرند اما وزن را با گرم و کیلوگرم، اندازه میگیرند، و نمیشود طول و عرض را با گرم و کیلوگرم، اندازه گرفت؛